loading...
آموزش و نگه داری مرغ عشق
حاج محمدامین بازدید : 15 شنبه 12 مرداد 1392 نظرات (0)

  به نام خدا

  امروز میخوام اولین تجربه درمانی حرفه ایم رو شروع کنم:

  مشکل از اونجا شروع شد که فهمیدم یکی مرغ عشق های ماده گلاب به روتون اسهال گرفته،امروز هم فهمیدم که جفتش هم مبتلا شده.

 خب تجویز چیه؟

  نشانه های تشخیص:

  وقتی دیدم که پرهای کنار مخرج کثیف هستن فهمیدم که اسهال دارن.

  نوع بیماری چیه؟

  خب اسهال به دو منبع اصلی و منابع فرعی برمیگرده:1-غذای فاسد2-سرما خوردگی و منابع فرعی مثل:جا به جایی یا اینکه بیماری از قبل وجود داشته.

  خب میریم سراغ اولین فرضیه:1-خوردن غذای فاسد:

  من هر دوجفت مرغ عشق هام رو با یک نوع غذا تغذیه میکنم،ولی اونیکی جفت مرغ عشق هام مریض نشدن،پس احتمال خوردن غذای فاسد از وقتی که پیش من بودن تقریبا غیرممکنه،مگر اینکه قبل از خرید خورده باشن و مبتلا شده باشن.

  فرضیه دوم:2-سرماخوردگی:

  این یکی احتمالش از بقیه بیشتره،چون از بیرون که هوا گرمه یهو آوردمشون داخل خونه که کولر داره و 100%سردتر از بیرونه.اما برای سرماخوردگی فقط اسهال کافی نیست،چیزای دیگه مثل عطسه و آبریزش بینی هم میخواد.اما احتمال اینکه سرم خورده باشن بیشتره.

  فرضیه سوم:3-تماس با پرندگان مریض و آزاد:

 ،پرنده های من بعد از وقتی که آوردمشون خونه به بیماری دچار شدن،پس شاید قبلش بوده،اما وقتی بیرون بودن هم پیش اون یکی جفتم بودن ولی اونا مریض نیستن.

 

  راه های درمان:

  برای درمان فعلا تو این مرحله مرغ عشق ها رو به یه جای گرمتر که همون توی حیاطه منتقل کردم و دادن هرگونه میوه و سبزی و کلا هرچیزی بدون هماهنگی با من رو منع کردم.

 مشکل من یه دونه مرغ عشق نیست،یه جفت از مرغ عشق هام مریض شدن و در نتیجه نمیتونم که تو یه فقس تنها بذارمشون تو قفس ندارم.

  مرحله بعد هم که احتمالا بهشون دارو بدم و در آخر باید منتظر بمونم که بینم چی میشه....
   

   درضمن با من همراه باشید تا جدیدترین اخبار از اولین درمان حرفه ایم رو براتون بذارم تو وب.

حاج محمدامین بازدید : 35 دوشنبه 20 آذر 1391 نظرات (0)
 سلام،بالاخره بعد از کمی وقفه اومدم تا ماجرای مرغ عشق هام رو برای شما تعریف کنم:
  روز جمعه(91/9/10)
  بالاخره مرغ عشق هام تخم گذاشتند.حدود دو روزی بعد از انتفال دوباره اونها به خونه تخم گذاشتند.منم که خیلی خوشحال شدم،در این دو روز دو وعده سبزی خوردند و آب تازه و غذای کافی هم براشون قرار دادم.
  شنبه(91/9/11)
  امروز هم به مرغ عشق هام یک وعده سبزی دادم.هنوز همون یک تخم درون لونه دیده میشه،
  یکشنبه(91/9/12)
  صبح که داخل لونه رو نگاه کردم،همون یک تخم بود،اما نوک مرغ ماده کثیف بود؛دلیلش هم اینه که شب فضولاتش رو داخل لونه می اندازه و چون تخم ها نباید کثیف شوند مجبور میشه که لونه رو تمیز کنه.
  امروز نوبت دومین تخم هست،درباره پرنده نر هم بگم که بیشتر وقتش رو آواز می خونه.
  دوشنبه(91/9/13)
  همچنان یک تخم درون لونه دیده می شود.
 و تا امروز هم همه چیز عادی بوده به جز دو مورد:جمعه تمیزشون کردم و دیروز هم تخم دوم رو گذاشتند،اما خیلی دیر،فاصله بین هر تخم یک روز هست اما فاصله این دو تخم یک هفته است!!!!!!!!!
  ماجراهای زیادی یادداشت کردم که بنویسم،اما زیادی هستند و بعدا می نویسم.عکسشون رو هم به زودی قرار میدم.
حاج محمدامین بازدید : 21 یکشنبه 21 آبان 1391 نظرات (0)
  بیست و چهارمین بخش:
  مرغ عشق هام داعم توی لونه رفت و آمد دارند ولی هنوز خبری از تخم نیست.
 تا به تعداد زیادی عمل لقاح انجام دادند،اما آب و هوای شهر ما همیشه ناگهانی عوض میشه،یعنی صبح یخ میزنی،یک ساعت بعد دنبال آب یخ بگردی که یه کم خنک بشی.
 فک کنم این تنها مشکل موجود باشه،البته مرغ عشق های من داخل خونه هستند،ولی هوا به اندازه روزهایی که اونا تخم می گذاشتند نیست.
  چند روز پیش وقتی داشتم قفس پرنده هام رو تمیز می کردم یه چیز فوق العاده دیدم،
 قفس توی حیاط بود و ظهر هنگام،وقتی چندتا گنجشک از بالای سر من و قفس پروازکنان و درحالی که آواز می خوندند رد شدند،پرنده ماده پرید روی میله ای که نزدیک تر به من بود و رو به من کرد و شروع به بال زدن کردن چندباری اینو تکرار کرد و دوباره مشغول کارهای خودش شد.
  فهمیدم که اون می خواست به من بفهمونه که منو آزاد کن تا پرواز کنم،دلش برای پرواز تنگ شده بود....
حاج محمدامین بازدید : 24 جمعه 19 آبان 1391 نظرات (0)
 سلام،این هم بیستو سومین قسمت سریال:

 حالا ماده وقت بیشتری رو توی لونه می گذرونه،
  صبر کنید... صبر کنید یه خبر فوق العاده...
 همین الآن درست همین الآن دارن عمل لقاح رو انجام میدن.
 تخم دان پرنده ماده هم نسبت به روزهای گذشته یه کم پف کرده،اما اونقدری نیست که شک و شبهات من رو درباره تخم داشتن یا نداشتن اون بگم...
 اما نشونه خوب دیگه اینه که مرغ عشق ماده مدفوعش بزرگ تر از قبل شده و این هم نشونه بسیار خوبی هست و اون یه کم برآمده بودن تخمدان و عمل لقاح داره منو امیدوار میکنه که به زودی تخم میزارن..
 که اگه این جوری بشه،اولین باری خواهد بود که من در زمستون و اولین بار در خونه از مرغ عشق جوجه گیری می کنم.
  و به سارا هم تبریک میگم که مرغ عشقش دومین تخم هم گذاشت،
حاج محمدامین بازدید : 25 سه شنبه 16 آبان 1391 نظرات (0)
  سلام،اینم بیست و دومین قسمت از سریال منو مرغ عشق هام:
    مرغ عشق هام هنوز چیز امیدوارکننده ای نشون ندادند،البته مرغ ماده عادت کرده که بره داخل لونه و مرغ نر هم بیشتر وقت ها میره پیشش.هم دیگه رو هم حسابی تغذیه می کنند اما باید منتظر بمونم.

  سارا راهنمایی خواستند:
  باعث سرفه تون میشن؟به پرنده آلرژی دارید؟یا مشکل چیز دیگه ای هست که اگه این طوره منم فکری به حالشون بکنم،اما درباره پر ریختن اونا باید بگم که یه پارچه دور قفس بزنید مشکل حل میشه،درضمن نظافتشون هم حتما هردو روز یک بار انجام بشه،چون باهاشون ارتباط دارید،خدایی ناکرده باعث مریضی تون نشوند.
 فعلا هم مدت خیلی زیادی توی لونه هست؟مرغ ماده تون رو میگم.
 برای اینکه بفهمید که پرنده تون تخم باهاشه یا نه می تونید به پایین شکمش نگاه کنید بالاتر از مخرج ماده، که اگه تخم داشته باشه برآمده هست.خیلی هم ضایع هست.
 امیدوارم راهنمایی هام کمکتون کرده باشه.
حاج محمدامین بازدید : 30 یکشنبه 14 آبان 1391 نظرات (1)
 سلام،با بیست و یکمین قسمت از سری "من و مرغ عشق هام"با ما همراه باشید:
   این آخر هفته چون مهمون داشتیم،مجبور شدم مرغ عشق هام رو ببرم جای قبلیشون یعنی تو حیاط .
  مرغ عشق هام انگارنه انگار که جاشون عوض شده،لذت می بردند و مرغ ماده هم بیشتر وقتش رو توی لونه بود و شب ها هم هردو توی لونه می رفتند.
 به هرحال دیشب برگردوندمشون داخل خونه،حالا هم مرغ ماده توی لونه هست و مرغ نر هم روی لونه نشسته و آواز می خونه.
  و فقط چند نکته رو اشاره کنم:
 طرفدار پروپا قرص وبلاگ(سارا) باید کمی صبور باشی و مرغ عشق هاتون رو من ندیدم که نظر بدم.
 
حاج محمدامین بازدید : 35 چهارشنبه 10 آبان 1391 نظرات (0)
 سلام،یه خبر خوب دارم،دیروز متوجه شدم که مرغ عشق ماده ذفته توی لونه؛همین الآن هم که دارم این مطلب رو می نویسم،مرغ عشق ماده توی لونه هست و سرش رو بیرون آورده و مرغ نر هم پیششه.
 
  خوشبختانه تونستم که دوتا عکس از لحظه ای که داخل لونه بود تهیه کنم:







حاج محمدامین بازدید : 70 دوشنبه 08 آبان 1391 نظرات (0)
 سلام،پس از مدتی تاخیر در این مجموعه ،می خوام نوزدهمینش رو براتون بگم.
  همون طور که می دونید مرغ عشق هایم رو آوردم داخل خونه،اما یه کم سروصدا می کنند،امروز که بعد از چند روز هوای ابری هوا آفتابی بود،پرنده هایم رو بردم بیرون و حمومشون کردم،این اولین باری بود که اونا مشتاق حموم کردن بودند،آخه قبلا خودم به زور حمومشون می کردم.خلاصه حسابی حموم کردند و بعد از حدود بیست دقیقه ای که زیر آفتاب بودند،بردمشون داخل،توی این چند روز مرغ ماده به لونه نزدیک نشده،فعلا هم باید صبر کنم تا پرنده هام به اینجا عادت کنند.

  اما به در خواست یکی از بینندگان(سارا)عکس مرغ عشق هام رو قرار دادم.اگه شماهم عکس یا مطلب جالبی از پرند هاتون دارید بفرستیدبه ایمیل:m.aminsabzi@ymail.comتابا نام خودتون توی وبلاگ قرار بدم.
  برای مشاهده عکس ها برید ادامه مطلب....
حاج محمدامین بازدید : 21 پنجشنبه 27 مهر 1391 نظرات (0)
 سلام،دوستان.مدتی وقت نشد که بیام وبلاگ رو آپ کنم ،اومدم بگم که من هستم.
 
  اما با خبرهای بدی برگشتم.یکشنبه وقتی از مدرسه برگشتم خونه،توی لونه رو یه نگاهی انداختم مثل اینکه همه چی رو از قبل بدونم،می دونید چی دیدم؟؟
  جوجه مرغ عشق هام مرده بودند:(((((((((مثل اینکه جون کنده باشند.تازه چشم باز کرده بودند و من منتظر بودم که بتونم اونا رو با چشم باز ببینم،اما نشد.....
  خلاصه بعداز این ماجرا مرغ عشق هام رو حموم کردم و لونه رو خوب شست و شو دادم،حالا هم که هوا داره رو به سردی میره،دیگه امیدی نیست که دوباره تخم بذارند،مگه اینکه بتونم ببرمشون داخل خونه.که این هم غیرممکنه.
   مرغ عشق ها مثل اینکه اصلا براشون مهم نیست که بچه هاشون مردند،تازه ماده توی این چند روز داخل لونه نمیره.
 
   حالا که خوردم به فصل درس و مدرسه،امیدوارم حداقل هفته ای یک بار بتونم وبلاگ رو آپ کنم.اما یه نکته قابل توجه اینه که مرغ عشق های من درست مثل سریال خداحافظ بچه قرار نیست بچه دار بشن.من که نمی تونم تا بهار صبر کنم....
  خب،تا قسمت بعدی ماجراهای من و مرغ عشق هام،بدرود.......
حاج محمدامین بازدید : 36 جمعه 14 مهر 1391 نظرات (1)
   سلام،امروز اومدم تا هفدهین قسمت از سری من و مرغ عشق هام رو براتون بنویسم:
  اول از همه بگم که جوجه ها دوتا شدند.
  و اما ماجرای دزدی پرنده هام:
  حدود دو روزی بود که مرغ عشق هام با هم دعوا می کردند،من هم خیلی از دستشون عصبانی بودم؛چون می ترسیدم به خودشون صدمه بزنند و جوجه ها هم آسیب ببینند.
  خلاصه همین که دعواشون شروع می شد سروصدا به پا می کردند و جیغ و فریاد می کشیدند و من هم ناچار وبا عجله می رفتم جداشون می کردم،برای من خیلی عجیب بود که یک دفعه این جوری بشن.
  دیروز که از مدرسه برمیگشتم یکی از دوستانم رو دیدم (که اونم مرغ عشق داره اما هرکاری از دستش براومد انجام داد اما مرغ عشق هاش تخم نگذاشتند )و درباره مرغ عشق هام پرسید و سوالاتی درباره عوض کردنشون با جفت خودش پرسید.منم گفتم که جوجه دارند و اطلاعاتی بهشون دادم.
  همین که شب شد ،نشستم پای سریال دونگ یی،یکی-دو دقیقه به پایان فیلم نمونده بود که سروصدای مرغ عشق هام بلند شد و من که می ترسیدم که مرغ عشق هام با دعوا کردنشون به جوجه ها هم آسیب بزنند،سریع رفتم توی حیاط و فکر می کنید چی دیدم؟
 دیدم که قفس سرجاش نیست و یه پسر از رو دیوار پرید توی کوچه،من که دستپاچه شده بودم فریاد زدم :«دزد بردشون»و سریع رفتم توی کوچه،یه پسر که قفس توی دستش بود و یه پسر دیگه که سوار دو چرخه بود درحال فرار بودند،من که نمی دونستم چی کار دارم می کنم،چند لحظه تماشاشون کردم که درحال فرار بودند و مدام پشت سرشون رو نگاه می کردند،تو همین چند لحظه که اونا دورتر شده بودند منم شروع به دویدن کردم و دنبالشون کردم؛وقتی سر کوچه رسیدند به سمت راست پیچیدند و وقتی من سر کوچه رسیدم و کمی اونورتر به یه سه راهی رسیدم:راهی که جلوی من بود که خیابون اصلی بود و من اونا رو ندیدم،دو طرف من هم دو تا کوچه بود که داخل هردو تاریک بود من سریع سرم رو از این کوچه به اون کوچه برمی گردوندم تا ببینمشون،خوشبختانه یک لحظه سایه پسر پیاده و قفس رو دیدم که زیر نور افتادند و دوباره شروع کردم به دویدن دنبالشون و وقتی که به انتهای اون کوچه رسیدم قفس رو زمین گذاشته بودند و فرار کردند.
  منم قفس رو برداشتم و داخل قفس رو یه نگاهی انداختم و همه چی سر جاش بود،برگشتم خونه و وقتی به دم در رسیدم خانواده ام بیرون اومده بودند و دنبال من می گشتند.ماجرا رو توضیح دادم و رفتیم داخل و ناچار شدم مرغ عشق هام رو به حموم دوباره انتقال بدم.
  خلاصه این رو بگم که اگر مرغ عشق هام به دلیل اون دعوا کردنشون سروصدا نمی کردند،الآن مرغ عشق هام رو از دست داده بودم و بدونید که هرکاری حکمتی داره.
  
  و این رو هم بگم که دزد ها میشناسم و وقتش که برسه و می دونم خیلی زود هم می رسه اسامی شون رو توی وبلاگ قرار می دم،تا بدونند که نباید با دم شیر بازی کرد و این رو هم بگم که یه قسمت ماجرا رو ننوشتم که مربوط به یکی از دزد هاست اما وقتی که اسمشون رو قرار دادم اون ماجرا رو هم اضافه می کنم.و هدف اونا از این کار روهم میدونم که مشروح خبر رو توی پست رسوایی دزدها قرار میدم.
   به این دلیل الآن اسامی اونا رو نمی نویسم که یه بار دیگه ببینموشون و همه چی رو بهشون بگم و این رو هم میگم که ماجرای دزدی و اسامیشون رو توی وبلاگ قرار دادم.
 
حاج محمدامین بازدید : 24 دوشنبه 10 مهر 1391 نظرات (0)
   سلامی گرم خدمت دوستان و خوانندگان و بینندگان وبلاگ.
  بالاخره تونستم اولین جوجه رو بعد از حدود دو سال ببینم،دیشب وقتی داشتم مسواک می زدم کنار قفس بودم که از صدای من مرغ عشق نر که روی تخم ها بود از لونه بیرون اومد که ببینه چه خبره و همین جابه جایی اون باعث شد که اولین جوجه  به صدا دربیاید،یه جیک جیک اونقدر ضعیف هم نبود از لونه بیرون اومد وقتی داخل لونه رو دیدم ،مرغ عشق ماده داشت جوجه رو می برد زیر خودش و اون هم داشت جیک جیکش رو تموم می کرد؛خلاصه این که حالا مرغ عشق هام به یه خانواده 3نفره تبدیل شدند.

  ببینم سرنوشت پنج تا تخم دیگه چی میشه...
حاج محمدامین بازدید : 22 یکشنبه 09 مهر 1391 نظرات (12)
سوال ارسالی از سارا:
من دو ماه درتا مرغ عشق خریدم و تو یه قفس بزرگ نگهشون میدارم تغذیه اونهام عالی است همه چیو میخورن خیلییم شاد سرحالن اما....
ماده همش نر رو میزنه بعد دو ماه حتی سرو کله هم رو هم نمیخوارونن نرم مست مست همش اواز میخونه و میرقصه اما مام تا صداشو میشنوه میزنه نر رو
حالا چیکار کنم ؟یعنی صبر کنم جفت میشن ؟

  جواب من:
    بله شما باید فعلا صبر کنید زمان لازم برای جفت گیری طبق اطلاعات اینترنت حدود3ماه هست؛(این درحالیه که دوتا از پرنده های قبلیم توی 1ماه کمتر جفت شدن  اما  قبل از این که توی یه فقس باشن توی دو فقس مجزا کنار هم بودند)،این کار ماده نشون دهنده آماده نبودن اون برای جفت گیری هست و آواز خوندن پرنده نر هم نشون دهنده آمادگی اون برای جفت گیری هست،اما امکانش هم هست که این دوتا پرنده با هم جفت نشن که در این صورت باید یکی از پرنده هاتون رو عوض کنید.
  بهتر بود همون اول یک جفت آماده می خریدید،که در اون صورت یک مرحله جلو می افتادید.و حالا حتی امکان داشت صاحب جوجه شده بودید.
  امیدوارم تونسته باشم که کمکتون کنم؛اگه سوال دیگه ای باشه در خدمتم.

    جالبه بدونید تعداد تخم مرغ عشق ها شش تا هست!!!این برای اولین باره که مرغ عشق هام 6تخم میگذارند.
حاج محمدامین بازدید : 20 سه شنبه 28 شهریور 1391 نظرات (1)
  



میلاد فرخنده و پر نور و سرور کریمه اهل بیت خانوم فاطمه معصومه (ع) و روز دختر و همچنین آغاز دهه کرامت را به حضور امام زمان (عج) و همچنین آقا امام رضا و تمامی دوستداران و پیروان راستین آن بزرگوار تبریک و تهنیت عرض مینمایم
.








 سلام،عصر آخرین سه شنبه تابستونی تون بخیر!!!!!!!!
   دیروز عصر مرغ عشق هام سومین تخمشون رو گذاشتند و چهارمی هم تو راهه.
  خدا کنه این دفعه دیگه تخم ها جوجه بشن،آخه این سومین تخم گذاری شون توی کمتر از 2ماه و نیم هست اما فعلا صاحب جوجه نشدند....
    به امید دیدن جوجه ها باید همچنان منتظر بمونم....
      
حاج محمدامین بازدید : 24 دوشنبه 27 شهریور 1391 نظرات (0)
  آخرین دوشنبه تابستونی تون بخیر.سلااااااااااااااااااااااااااااام!!!!
  پریروز مرغ عشق هام دومین تخمشون رو گذاشتن و امروز طبق برنامه پیش بینی شده نوبت سومین تخم هست.
  اما دیروز بازم بخیر گذشت؛دیروز مجبور شدم مرغ عشق هام رو مثل دوره قبل برای حدود 30 دقیقه از روی دیوار پایین بیارم آخه می خواستن پشت بوم رو ایزوگام کنند که اگه مرغ عشق هام رو جابه جا نمی کردم،سوخاری می شدند با دوتا نیم رو.
  خلاصه اونا رو پایین آوردم و گوشه ای توی سایه گذاشتم؛بازم داداشم،همین که سه سالشه رفت و ظرف آب مرغ عشق ها رو برداشت و من ازش گرفتم و سرجاش گذاشتم ،اما نمی دونم کِی دوباره رفته بود سراغشون،آبی رو که داخل ظرف آب پرنده هام بود ریخته بود رو پشت بوم لونه و خوشبختانه مادرم به موقع به داد پرنده هام رسیده بود ،و خوشبختانه تر از اون آب توی لونه نرفته بود و اون موقع بود که آه راحتی کشیدم،وقتی که سقف لونه رو خشک کردم دیگه کار ایزوگام تمام شده بود و من مرغ عشق هام رو سرجاشون گذاشتم.
  میگم ها این مرغ عشق ها مثل سریال خداحافظ بچه قرار نیست بچه دار بشن،البته فعلا...خیلی اتفاق ها براشون پیش اومده که اگه این سریال من و مرغ عشق هام رو دنبال کرده باشید حتما تعجب می کنید.
حاج محمدامین بازدید : 21 جمعه 24 شهریور 1391 نظرات (0)

 سیزدهمین قسمت از سریال ««من و مرغ عشق هام»»:
  باور نکردنیه اما مرغ عشق هام دوباره تخم گذاشتند،دیروز ظهر،منتظر تخم گذاری شون بودم اما نه اینقدر سریع.
 حدود یه هفته و نیمی هست که تخم های قبلی رو شکستم،چون خراب بودن حالا دوباره تخم گذاشتند.
  فعلا تعدادشون یه دونه هست،فک کنم پنج تخمی بشن.چون می دونید که استاندارد و تعداد معمول هر دوره 5 تخم هست.
  نمی خوام مثل دو دوره پیش تخم هاشون خراب بشه،یعنی امیدوارم؛من که تمام تلاشم رو می کنم،باید منتظر باشم و ببینم چی میشه.
  از این که تخم گذاشتن هم خوشحالم و هم ناراحت؛خوشحال برای اینکه دارم نتیجه زحماتن رو میگیرم و ناراحت برای اینکه فصل درس و مدرسه تقریبا شروع شده و اگه هم جوجه ای در کار باشه توی دوران مدرسه از تخم بیرون میآد و من مجبورم وقت بیشتری رو صرف مراقبت و نگه داری از مرغ عشق هام کنم.البته کار مشکلی هم نیست.از پسش برمیآم.

 و نظرتون فراموش نشه ...

حاج محمدامین بازدید : 19 چهارشنبه 22 شهریور 1391 نظرات (0)
  سلام دوستان؛من بعد از کمی کوتاهی توی وبلاگ نویسی برگشتم.
 
  مرغ عشق هام چطورن؟خ.بن،سلام می رسونن،بعد از اینکه تخم ها جوجه نشدند؛یه کم روحیم رو از دست دادم اما حالا برگشتم.
  مرغ عشق هام هنوز هم توی لونه رفت و آمد دارن  و فک کنم می خوان دوباره تخم بزارن اما آیا تا قبل از فصل سرما تخم می زارن؟
حاج محمدامین بازدید : 24 چهارشنبه 22 شهریور 1391 نظرات (1)
 یه خبر بد،امروز تصمیم گرفتم سردربیارم که آیا بقیه تخم ها سالم هستند یا نه؟
  اما این بار اونا رو نشکستم،اونا رو زیر چراغ گذاشتم.
 یه چیز خیلی ناراحت کننده دیدم،تخم ها خراب بودن،در نتیجه همه رو شکستم دیدم درسته،همه خراب هستن تازه یه بوی بسیار بد هم از تخم ها می اومد.
  اما لونه رو شستم و مرغ عشق هام رو حموم کردم و کلی بهشون رسیدم،حالا هم دوباره توی لونه هست و من منتظر سری جدید تخم گذاری اونا هستم.تا بعد....
حاج محمدامین بازدید : 25 چهارشنبه 22 شهریور 1391 نظرات (0)
سلامی با آه و افسوس
  فک کنم اولین تخم خراب باشه،چون حالا دیگه روزهایی که باید ،گذشته .منتظر می مونیم ببینیم بقیه تخم ها چی میشه....
 
حاج محمدامین بازدید : 42 چهارشنبه 22 شهریور 1391 نظرات (0)
  آیا بالاخره اولین جوجه مرغ عشق ام رو بعد از دو سال میبینم؟
 یکی از این سه روز :{پنجشنبه،جمعه یا شنبه}جوجه اول طبق روزشمار من باید بیرون بیاید،اما اون ماجرای برادر کوچکم(منو مرغ عشق هام8) و کثیف شدن تخم ها شک دارم بیرون بیایند،اما اون تخمی رو که شکستم(منو مرغ عشق هام9) که نباید میشکستم،به من روحیه داد که تخم ها فعلا زنده اند.
   حالا منتظر میمونیم تا ببینیم چی میشه...امیدوارم که هرچه زودتر جوجه ها بیرون بیایند.
حاج محمدامین بازدید : 30 چهارشنبه 22 شهریور 1391 نظرات (0)
  سلامی دوباره،بعد از اون ماجرای برادر کوچکم؛مرغ عشق روی تخم ها می خوابه اما تخم ها کثیف هستند.
  تا این که امروز تصمیم گرفتم سر در بیارم که آیا تخم ها نطفه دارن؟یا هنوز زنده هستند یانه؟
  یکی از تخم ها رو برداشتم و شکستم؛زرده و سفیده مخلوط شده بودند و مایع درون تخم(سفیده و زرده)گرم بود و جالب اینه که تخم نطفه داشت،یه قسمت کوچک قرمز رنگ.
   
   یعنی من یک جوجه رو کشتم...؟
حاج محمدامین بازدید : 23 چهارشنبه 22 شهریور 1391 نظرات (0)
  سلام،اینم هشتمین قسمت از ماجراهی مرغ عشق های من:
  مرغ ماده جمعه،چهارمین تخمش رو هم گذاشت،و دیگه به کار خودش پایان داد و روی تخم ها خوابید....
   اما شنبه، بازم مجبور شدم مرغ عشق هام رو جابه جا کنم اونم فقط برای چند ساعت.و بعد رفتم با دوستام فوتبال.
   اما برادر سه ساله ام شیلنگ اب رو گرفته بود توی لونه و تخم ها رو خیس کرده بود،اما خوشبختانه طبق چیزهایی که بهم گفتند دایی ام به موقع تخم ها رو خشک کرده بود و زیر مرغ ماده گذاشته بود و حالا هم مرغ ماده و بعضی وقت ها هر دو مخصوصا بعضی ساعات شب روی تخم ها می خوابند،اما یکی از مرغ عشق ها لونه و تخم ها رو کثیف کرده،فک کنم کار مرغ نر باشه.
   این سری تخم گذاری هم مشکلی شده،نه؟
   حالا ببینم تخم ها جوجه می شوند یا نه.
   حتما شما رو از آخرین اخبار پرنده هام باخبر میکنم.
                                                                                               تابعد....
حاج محمدامین بازدید : 17 چهارشنبه 22 شهریور 1391 نظرات (0)
 
 
این عکس سه تا تخم منه جالبه بدونید همین امروز سومین تخم رو هم گذاشتند.


 اما این عکس مربوط دیروزه،که دو تا تخم داشتند


  و اینم خود مرغ عشق هام هستند که به زودی مطالب بیشتری ازشون قرار میدم.

حاج محمدامین بازدید : 18 چهارشنبه 22 شهریور 1391 نظرات (0)
 

بسم الله الرحمن الرحیم

  کمتر از یک روز تا راهپیمایی روز قدس باقی نمونده،روزی که پیر جماران انتخاب کرد تا خواب صهونیستها ها را تا ابد آشفته سازد.

  اسرائیل بیش از 6دهه است که نتونسته غزه رو اشغال کنه و نخواهد توانست.سلاح صبر چیزیه که فلسطینی ها از اون استفاده می کنند و تمام تجهیزات اسرائیل و آمریکا و بقیه زورگویان نمی تونند در مقابل اون مقاومت کنند.و مقام معزم رهبری می فرمایند:

  «ابزار دشمن عبارت از تجهیزات است.تجهیزات در مقابل نیروی ایمان و شور و عشق و اراده مردم،کارایی ندارد...مدرن ترین تجهیزات در مقابل یک نیروی مقاوم ایستاده شهادت طلب،از کار باز می ماند.»

حتما توی این راهپیمایی شرکت کنید تا این اسرائیل بداند که هیچ  غلطی نمی تواند بکند.

  منبع:وبلاگ شمیم انتظار(وبلاگ خودم)سری بزنید

حاج محمدامین بازدید : 20 سه شنبه 14 شهریور 1391 نظرات (0)
همونطور که توی پست های قبلی گفتم .به دلیل قطع بودن اینترنت حدود یه هفته ای نتونستم.آپ کنم.اما این هم ماجرای مرغ عشق های من از 2هفته پیش تا امروز:
  توی (من و مرغ عشق هام2)گفته بودم که مرغ عشق هام جای ثابتی ندارند وهنوز هم همین طوره.
  مرغ عشق هام حالا دیگه به حموم عادت کردند و همون تخمی که گفته بودم توی لونه گذاشتم(برای اطلاع بیشتر به این پست مراجعه کنید
:من و مرغ عشق هام 2)  حالا مرغ عشق ماده اون تخم رو دور انداخته بود و حالا مدتی هست که مدام توی لونه میره.اما مرغ عشق نرم مدتیه که میره کف قفس میشینه در حالی که هیچ مشکلی نداره و البته نه تمام وقت ،فقط بعضی وقت ها و وقتی هم که کف قفسه دونه های کف قفس رو می خوره و دوباره میره بالا.
    به امید این که تا پست بعدی تخم گذاشته باشند .فعلا بدرود.
حاج محمدامین بازدید : 13 سه شنبه 14 شهریور 1391 نظرات (0)
 مرغ عشق هام رو دوباره مجبور شدم جابه جا کنم.همون طور که قبلا گفتم اونا رو بردم طبقه3،حالا که مستجر برای طبقه 3اومده دوباره اونا رو آوردم توی حموم.این ماجرا همچنان تا یکی-دو هفته ی دیگه ادامه داره.
حاج محمدامین بازدید : 32 سه شنبه 14 شهریور 1391 نظرات (0)
 گفته بودم که ماجرای فنچ هام رو توی وبلاگ قرار می دم.بیاین این هم ماجرای من:

فنچ،یه پرنده ی به درد نخور (البته از نظر من).امسال دو روز قبل از عید نوروز یه جفت فنچ خریدم.این دومین باری باری بود که من فنچ می خریدم.البته بار اول یکی از دوستام یه جفت بهم هدیه داد که دو روز بعد اومد و بردشون.
  خب برگردیم سر اصل مطلب،فنچ ها همین جور مدام می خوردند ومی خوابیدند وحتی نزدیک لونه هم نمی شدند.هر چی توی گوگل سرچ کردم و وبلاگ گشتم وتمام نکات رو هم رعایت کردم اما هیچ چیز عوض نشد.
   تا این که یه روز پنبه ها رو از توی لونه در آورده بودند و اونا رو توی ظرف غذا خوری گذاشته بودند و منم پنبه ها رو در آوردم و دوباره توی لونه گذاشتم که از همون پنبه ها روی یه پای فنچ نر پیچ گره خورده بود ومن هم توجه زیادی به اون نکردم.تا اینکه همون پنبه باعث شد پای راستش از مچ قطع بشه.
  دیگه ناامید شده بودم تا این که از دوستم یه فنچ نر دیگه هم خریدم(همون که چهارشنبه ی پیش فرار  کرد).دوستم یه جفت فنچ خرید که 3تا تخم گذاشتن و هیچ کدوم جوجه نشدن.بعد مدتی فنچ ماده فرار کرد و  دوستم فنچ نرش رو به من فروخت.
  چند روز قبل از این که مرغ عشق بخرم گربه اومده بود سراغ فنچ ها  قفس رو واژگون کرده بود و رفته بود.در قفس هم باز شده بود وفنچ ماده فرار کرده بود.صبح که مامانم رفته بود بیرون فنچ ماده رو دیده بود که روی در راه پله نشسته ،چون یه قسمت از شیشه راه پله شکسته بود فنچ ماده همین که مامانم رو می بینه از توی سوراخ فرار میکنه.
  حالا من مونده بودم  و2فنچ نر که یکی شون هم یه پا نداشت.وقتی مرغ عشق خریدم فنچ نر یه پا رو به فروشنده دادم  وحالا من یه جفت مرغ عشق داشتم با یه دونه فنچ.که اگه می خواین داستان من و مرغ عشق هام رو بدونید توی وبلاگ هست.
  خلاصه این فنچ هم فرار کرد که ماجرای فرار اون توی پست (من و مرغ عشق هام2)هست حتما بخونید.
  وبه این ترتیب نسل فنچ های من منقرض شد.
حاج محمدامین بازدید : 21 سه شنبه 14 شهریور 1391 نظرات (0)
   این هفته ،هفته ی شومی بود.روز 4شنبه ساعت دور و برای 4 بود که برادرم گفت فنچه فرار کرده،آخه من فنچ هم خریدم که به زودی داستان فنچ هام رو توی وبلاگ قرار می دم.اما ماجرای فرار فنچ خیلی عجیب بود ؛چون یه نفر قفس رو که روی دیوار بود پایین آورده بود و  چون در قفس روش یه قفل بود  در قفس رو شکسته بود  وفنچ رو برده بود و اما چون مرغ عشق ها بزرگ تر فنچ بودند ونمی توستن از سوراخ بوجود اومده فرار کنن وبه موقع هم ماجرا رو فهمیدم وبه دلیل اینکه جفت بودند،مرغ عشق ها فرار نکردند . 
 حالا 5شنبه: مجبور شدم مرغ عشق هام رو ببرم داخل خونه چون مستجرهای ما وسایلشون رو از راه پله که می بردند  بالا که قفس من مزاحمشون بود؛(توی گزارش قبلی گفته بودم که مرغ عشقام می خوان تخم بذارن ،حالا که جاشون رو عوض کرده بودم دیگه داخل لونه نمی رفتن)؛اونا رو اجباری توی حموم گذاشتم و مرغ ماده هم که تخم بهش فشار آورده بود وتغییر ناگهانی محل زندگی باعث شده بود که داخل لونه نره،تخم رو انداخته بود کف قفس وتخم هم دیگه معلومه میشکنه و یه فرورفتگی بزرگ توی تخمه که نشون میده دیگه امیدی به تخم نیست،به هر حال تخم رو توی لونه گذاشتم هرچند میدونم جوجه شدن اون ممکن نیست اما اونو قرار دادم تا اگه مرغ ماده بره توی لونه براش یه محرک باشه.
   همون طور که میدونید هر مرغ عشق ماده در هر تخم گذاری 4تا6تخم می گذاره که من یکیشون رو از دست دادم و حالا فک کنم یه تخم دیگه باهاشه؛امیدوارم که بقیه تخم ها رو توی لونه بذاره،البته اگه تخمی باشه.
     امروز یعنی جمعه بردمشون طبقه3 که اون هم موقت هست وتا حدود یکی-دو هفته ی دیگه هم وضع همین جوره.آخه می دونید نباید جابه جا بشن.
    اگه توی طول این هفته تخم بذارن یا هر اتفاق دیگه ای براشون بیفته توی وبلاگ قرار می دم
    خب این هم از گزارش این هفته من؛اگه شما هم میخواین، گزارش مرغ عشق هاتون رو بفرستید تا با نام خودتون توی وبلاگ بذارم.
حاج محمدامین بازدید : 18 سه شنبه 14 شهریور 1391 نظرات (1)
سلام،از امروز  به صورت هفتگی اخبار مرغ عشق هایم را برای شما ارسال میکنم،اگر عکس یا فیلمی از پرنده های خود دارید ،بفرستید تا با نام خودتون توی وبلاگ قرار بدم.

   اولین گزارش:
   مر غ عشق ماده مدتی است که درون لونه میره و وقتی نره هم کسی بهش نزدیک میشه میره توی لونه.وضعیت تغذیه اونا عالیه و امیدوارم توی این چند روز  تخم بذارن و انتظارمن پایان یابد.

   به زودی عکس هایی از مرغ عشق هام توی وبلاگ قرار میدم.
حاج محمدامین بازدید : 23 یکشنبه 12 شهریور 1391 نظرات (0)

 بسم الله الرحمن الرحیم

سلام،من امروز(30/3/91)بعد از یکسال ونیم یا دو سال وقفه بالاخره دوباره مرغ عشق خریدم ومی خوام تجربیاتم رو برای شما رو وبلاگ بذارم.

 1)داستان من و مرغ عشق هام:

   از وقتیکه یادم می آد،از همون بچگی با مرغ عشق بزرگ شدم.اما چون من اونا رو فقط برای تفریح می خریدم برام مهم نبود که تولیدمثل کنند.زمستون سالی که کلاس پنجم بودم یه مرغ عشق ماده رو 2500تومن از دوستم خریدم؛البته خودم دوتا مرغ عشق نر داشتم(جالبه بدونید خودم نمیدونستم).

   بهار از راه رسید،اوایل اردیبهشت ماه بود که به طور اتفاقی جلوی در لونه یه چیز سفید دیدم،فکر نمی کردم که اون تخم باشه چون من اصلا اونا رو برای جوجه کشی نخریده بودم.اما خودش بود یه تخم سفید کوچولو.سریع به طرف قفس رفتم وتوی لونه سرک کشیدم،مرغ عشق ماده از لونه بیرون اومد وبا کمال تعجب دیدم که یه تخم دیگه توی لونه وجود داره.با خوشحالی این خبر رو به خانوادم رسوندم و برگشتم وبا کج کردن قفس تخم رو به داخل سوراخ توی لونه هدایت کردم.چیزی نگذشت که تخم ها پنج تا شدن ومن بی صبرانه منتظر بیرون اومدن جوجه ها بودم.بعد از یکی –دو هفته بعضی از افراد فامیل می گفتن که تخم ها یا خراب هستند یا نطفه ندارند.اما من صبر کردم.روزهای آخر مدرسه یا فصل امتحان،درست یادم نمی آد،توی لونه سرک کشیدم البته این کار هر  روزم بود،تا اینکه آخرش صدای ضعیفی توی لونه شنیدم به سختی مرغ مادر رو از لونه بیرون کشیدم،باورتون نمیشه یکی از تخم ها جوجه شده بود.

 از5تخم؛4جوجه بیرون اومد،یکی آبی ویکی سبز و دوتا سفید .بعداز بزرگ شدن جوجه ها،جفت اصلی دوباره تخم گذاشتند واین بار3جوجه از 5تخم بیرون اومد که دوتاشون مردن ویکی که سبز رنگ بود بزرگ شد.کم کم فصل پاییز فرا رسید اماهمون جفت اولی دوباره تخم گذاشتند که البته نتیجه ای نداشت.

حالا من نزدیک8-9تا مرغ عشق داشتم،من که بی تجربه بودم از این تابستون تجربیات زیادی کسب کردم .

اوایل زمستون،دوستم اومد و همون جفت اصلی  رو از من قرض گرفت تا از اونا جوجه گیری کنه و بعد مرغ عشق ها رو به من بده و جوجه ها رو خودش ببره.البته دو مرغ عشق هم به من داد.یه کم ترازو به نفع منه،نیست؟

درست یادمه،روز عاشورا بود ومن صبح که درقفس رو باز کرده بودم اما یادم رفته بود که در قفس رو ببندم،ظهر بعد از مراسم اومدم خونه دیدم یکی از قفس ها که3تا مرغ عشق توش بود خالی شده و فقط مرغ ماده مونده بود.رفتم طبقات بالا جست وجو کردم اما هیچی نبود ودوتا مزغ عشق سفیدم فرار کردن،یکی از همون مرغ عشق ها که دوستم بهم داده بود مرد،حالا من 3تا مرغ داشتم.بهار که شد اون 3تا رو فروختم ویه جفت آماده خریدم که چند روز بعد تخم گذاشتن.که3تا جوجه حاصل اون بود.

  حالا بریم سراغ اون جفت اصلی که به دوستم داده بودم ؛اونا باز تخم گذاشته بودن فکر کنم3یا4 جوجه نتیجه این تخم گذاری بود.به هر حال قبل از شروع امتحانات پایانی مرغ عشق هام رو از دوستم آوردم که متاسفانه مرغ ماده مریض شده بود ومثل یک نی لاغر.همون جفتی رو که بهار خریده یودم همزمان با جفت اصلی دوباره تخم گذاشتن که نتیجه ای نداشت.جفت اصلی با این که ماده مریض بود دوباره تخم گذاشت که به علت آب بارون که داخل لونه رفته بود تخم ها خراب شدن.ماده ی مریض رو5000تومن فروختم . مرغ نر هم مرد و حالا من از اون همه مرغ عشق فقط5تا مرغ داشتم ومرغ نر هم مرد ومرغ هام4تا شدن.اون4تا، دوتاشون رو کارگرهامون با برنج کشتن واز دوتای باقیمونده مرغ ماده نمیدونم به چه علتی مرد و مرغ آخر که یه جوجه بود رو می خواستم دستی کنم که چون غذاش رو برداشته بودم اونم مرد.

 به این ترتیب نسل مرغ عشق هام منقرض شد.

حالا بعد از از5/1 یا 2سال دوباره مرغ عشق خریدم که امیدوارم هرچه سریع تر تخم بذارند.

 

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 96
  • کل نظرات : 32
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 23
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 19
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 19
  • بازدید ماه : 42
  • بازدید سال : 185
  • بازدید کلی : 12,949
  • کدهای اختصاصی